ماجرای شعار مرگ بر آمریکا در خاطرات هاشمی


مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، درباره اظهارات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی درباره رابطه با آمریکا از نگاه امام خمینی، اعلام کرد: اظهارات هاشمی در حذف شعار مرگ بر آمریکا حساسیت‌ها را برانگیخت.اظهار‌نظر شخصی ربطی به مؤسسه ندارد.

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، درباره اظهارات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی درباره رابطه با آمریکا از نگاه امام خمینی، اعلام کرد: اظهارات هاشمی در حذف شعار مرگ بر آمریکا حساسیت‌ها را برانگیخت.اظهار‌نظر شخصی ربطی به مؤسسه ندارد.

در پی نقل قول‌های آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از امام خمینی درباره رابطه با آمریکا و واکنش‌های متوالی آن، حمید انصاری قائم‌مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) در گفت‌وگویی با پایگاه اطلاع رسانی و خبر و اخباری جماران، موضع رسمی این مؤسسه را اعلام می‌کند.

حمید انصاری با شخصی خواندن مواضع هاشمی و تأکید بر این نکته که چون این مواضع «خاطره و شخصی» است؛ نه «سند»، «ضرورتی به اظهار نظر مؤسسه نیست»، از اظهار نظر صریح درباره اظهارات تردید ناپذیر امام در نفی مذاکره و رابطه با آمریکا خودداری کرده می‌گوید: این‌که به‌طور کلی و به‌عنوان یک سیاست راهبردی، نظر امام خمینی در موضوع مذاکره و یا رابطه جمهوری اسلامی ایران با آمریکا چیست و اینکه بر اساس مبانی فقهی و سیاسی حضرت امام در باب سیاست خارجی  آنچه در فرمایشات ایشان در موضوع نفی مذاکره و رابطه با آمریکا در آن ایام آمده است بیانگر یک اصل بنیادین و همیشگی و خط قرمز نظام است یا اینکه معطوف به شرایط زمانی و مکانی است و اگر چنین است این شرایط کدامند؛ چون موضوع به تحلیل و تفسیر دیدگاه امام و برداشت از مواضع و سخنان امام بازمی‌گردد، همه افراد ذی‌صلاح می‌توانند به‌صورت مستدل و مستند برداشت خود را منتشر کنند و بنده هم اگر توفیق بیابم به‌عنوان تحلیل شخصی و نه موضع رسمی مؤسسه مقاله‌ای را منتشر خواهم کرد، ان‌شاء‌الله.

مشروح گفت‌وگوی جماران با حمید انصاری قائم‌مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره) درباره اظهارات منتشر شده اخیر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به‌شرح زیر است:

با توجه به اینکه انتشار مطالبی از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در باره رابطه با آمریکا و نقل فرازی از نامه‌ای که ایشان در اواخر برای حضرت امام نوشته‌اند و همچنین نقل خاطره‌ای تحت عنوان حذف شعار «مرگ بر آمریکا»، واکنش‌های گسترده‌ای داشته است و انتقادهایی نیز از مؤسسه شده است‌، نظر شما در این زمینه چیست؟

از این‌که اندیشه و مواضع معمار کبیر انقلاب اسلامی با حساسیت فراوانی مورد توجه جامعه و فعالان سیاسی و اجتماعی قرار دارد، بسیار خرسندیم‌. این نشانه بالندگی حضور اندیشه امام خمینی در جامعه است. چنان‌که از نقدها و انتظاراتی که از مؤسسه مطرح می‌شود نیز اگر توأم با حق‌گویی و اخلاق باشد استقبال می‌کنیم، چرا که این امر نشان‌دهنده اهمیت‌، اعتبار و سنگینی مسئولیت نهادی است که با حکم حضرت امام و تیزبینی مرحوم یادگار امام به‌عنوان مرجع تشخیص سندیت اصالت آثار امام تأسیس شده است.

همان‌طور که گفتید اخیراً دو اظهار‌ نظر از  آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که به‌نوعی مربوط به حضرت امام می‌شود منتشر شد و نقدها و مخالفت‌هایی را نیز برانگیخت، یکی نقل مضمون فرازی کوتاه از نامه‌ای است که ایشان گفته‌اند آن را در سال‌های آخر برای امام نوشته‌اند و دیگری مطلبی است که از قول ایشان تحت عنوان موافقت امام با حذف شعار «مرگ بر آمریکا» مطرح شده است. اولاً تاریخ هردو اظهار نظر آقای هاشمی مربوط به الآن  نیست. اظهارات آقای هاشمی درباره حذف شعار، در گفت‌وگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات 25 اردیبهشت 1389 (3 سال پیش) و مطلب مربوط به رابطه با آمریکا در گفت‌وگوی ایشان با فصلنامه مؤسسه مطالعات بین‌المللی در پایان سال 1390 بیان شده است و بعداً این مطالب (چندین ماه قبل) در کتاب صراحت‌نامه انتشار یافته است. البته در این ایام ــ که افکار عمومی متوجه رویکرد دولت تدبیر و امید در موضوع هسته‌ای و بررسی نوع تعامل با غرب و آمریکا و سفر ریاست محترم جمهوری به آمریکا بوده است‌ ــ پایگاه اطلاع رسانی آیت‌الله هاشمی بازگویی خلاصه‌ای از گفت‌وگوی قبلی ایشان را به‌نحوی تنظیم و تیترگذاری کرده است که حساسیت‌ها را برانگیخته و باعث طرح دوباره موضوع شده است.

بنده در اینجا در‌صدد دفاع از این دو مطلب و یا نقد آن نیستم، بلکه بیان واقعیات را از منظر وظیفه نظارتی مؤسسه در محدوده ارتباط موضوع با حضرت امام بررسی می‌کنم. اول اظهارات ایشان درباره حذف شعار را بررسی کنیم و بعد موضوع نامه ایشان به امام. و خوب است که نقل به مضمون نکنم بلکه عین سؤال و جواب را از کتاب صراحت‌نامه مرور کنیم: «سؤال: یکی از سؤالات ما درباره خاطرات شما نکته‌ای است که درباره حذف شعار «مرگ بر آمریکا» آوردید و گفتید امام با حذف این شعار موافق بودند. انتشار این مطلب در خاطرات شما واکنش‌های تندی را به‌همراه داشت و جوسازی‌های سیاسی زیادی علیه آن شد. می‌خواهیم آن خاطره را نه به‌شکل مکتوب، بلکه از زبان شما بشنویم که واقعیت آن چه بود؟ جواب‌: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم...».

ملاحظه می‌کنید که آیت‌الله هاشمی در پاسخ به سؤال فوق هیچ مطلبی را به امام نسبت نداده و موضوع را به نوشته دیگری ارجاع داده است که آن را هم عیناً مرور خواهیم کرد. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در ادامه جواب به این سؤال و سؤال بعد، مطالبی را مبنی بر نپسندیدن شعار مرگ گفتن نسبت به دولت‌ها و اشخاص و مخصوص بیان کرده است اما نه‌تنها تصریحی به اینکه این نظر امام است ندارد بلکه تأکید کرده‌اند که این نظر خودشان است. البته بنده معتقدم که این نظر ایشان به‌خصوص با همان مبنایی که در ادامه سخن‌شان به قرآن استناد کرده‌اند، قابل نقد است. ولی این موضوع ــ یعنی اظهار‌نظر شخصی، بدون آن‌که آن‌را به امام نسبت بدهند‌ ــ ربطی به مؤسسه و وظیفه نظارتی آن ندارد. طبعاً مؤسسه از آرا و مبانی نظری امام دفاع می‌کند. مؤسسه در جایی حق اظهار نظر دارد که مطلبی به امام نسبت داده شده باشد و یا تفسیری از دیدگاه امام و به‌نام امام ارائه شود که خلاف نص بیان امام باشد.

باید ببینیم که ایشان دراین‌باره در خاطرات خود چه نوشته‌اند و مؤسسه در مقابل آن چه موضعی باید داشته باشد.

همه آنچه آقای هاشمی در خاطرات خود دراین‌باره گفته‌اند به 4 فراز مربوط می‌شود که عیناً از کتاب خاطرات ایشان نقل می‌کنم:

1 – در ذیل خاطرات روز 16 فروردین 1362 «...احمد آقا تلفن‌ کرد و اطلاع‌ داد، امام‌ با پیشنهاد قطع‌ شعار «مرگ‌ بر آمریکا و مرگ‌ بر شوروی‌» از رسانه‌های‌ دولتی‌ موافقت‌ کرده‌اند و پذیرفته‌اند که‌ بگویند به‌‌امر امام‌ قطع‌ شده‌ است‌».

2 - 20 فروردین 62 «...ظهر احمد آقا آمد. اعترافات توده‌ای‌ها را به ایشان دادم که بخوانند و به اطلاع امام برسانند. قرار شد از طرف امام رسماً به صدا و سیما ابلاغ کنند که [شعار] مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی را که در شعارهای مردم می‌آید، حذف کنند و دوستان دیگر هم موافق‌اند».

3 - 1 اردیبهشت 62 «...جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] داشتیم‌. درباره دستور امام برای حذف شعارهای مرگ بر آمریکا و «مرگ بر شوروی» بحث داشتیم که شیوه حذف آن ــ‌ به‌صورتی که عکس‌العمل بدی نداشته باشد ــ انتخاب شود».

4 - 14 تیر 63 «...[آقای امام موسوی‌] نماینده شوشتر هم آمد و پیشنهاد قطع شعار مرگ برآمریکا و شوروی را می‌داد. گفتم به‌طور اصولی تصمیم گرفته‌ایم‌، امام هم موافقت کرده‌اند ولی منتظر فرصت هستیم».

موضوع هر 4 خاطره، قطع و حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر شوروی» (که به‌صورت توأمان در شعارهای سراسری مردم گفته می‌شد) است نه‌فقط شعار مرگ بر آمریکا، آن‌هم قطع این شعار مرکّب از رسانه‌های دولتی و رادیو تلویزیون نه حذف آن از ادبیات سیاسی مردم در تظاهرات و راهپیمایی‌ها و مناسبت‌ها. مردم ایران در جریان انقلاب بر اساس بخشنامه و دستور کسی شعار مرگ بر آمریکا و شوروی نمی‌گفتند که اکنون قطع آن نیاز به ابلاغیه داشته باشد.

انقلاب اسلامی مستقل از نظام سلطه شرق و غرب حاکم بر جهان آن روز شکل گرفته بود.  مردم ایران علاوه بر خاطرات تلخی که از سابقه اشغال کشورشان در گذشته و دخالت بیگانگان در تحمیل کودتای رضاخان و دخالت آمریکا و انگلیس از کودتا علیه دولت ملی دکتر مصدق و خیانت‌های حزب توده و دیگر احزاب کمونیستی داشتند در مبارزه علیه استبداد رژیم پهلوی شاهد حمایت‌های دو قطب شرق و غرب به‌سردمداری آمریکا و شوروی از رژیم مستبد پهلوی بودند. بعد از پیروزی انقلاب نیز موج خشونت و تجزیه‌طلبی و ترور توسط احزاب و گروهک‌های وابسته به دولت‌های خارجی که اسناد این وابستگی‌ها در جریان اشغال سفارت آمریکا به دست آمده و منتشر شده بود، و لو رفتن ارتباطات جاسوسی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با سفارت شوروی در ماجرای دستگیری یکی از کادرهای سازمان به‌نام سعادتی‌، و پناه دادن دولت‌های غربی به وابستگان رژیم و تروریست‌ها و ضد‌انقلابیون فراری و تشکیل کانون‌های فعال با هدف سرنگونی نظام تازه‌تأسیس مردمی ایران در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، واقعیت‌هایی تلخ و عریان بودند که مردم ایران آن را با تمام وجود حس می‌کردند. دو سال بعد از پیروزی انقلاب، مردم حمایت همه‌جانبه آمریکا و شوروی از تجاوز صدام و تحمیل جنگ به ایران را دیده بودند. اشغال بخشهایی وسیع از ایران و جنایت‌ها و بمباران‌ها و کشتارهای صدام در جنگ تحمیل‌شده به مردم ایران فقط با چراغ سبز و حمایت مالی و سیاسی و تسلیحاتی آمریکا و شوروی و دولت‌های وابسته به این دوقطب امکان پذیر بود و عملی شد. این واقعیت‌های غیر‌قابل انکار بودند که زمینه سر دادن شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی را تشدید می‌کرد‌. این شعار ابراز محکومیت و انزجار ملت ایران از آن‌همه دخالت نامشروع و جنایت و دشمنی ظالمانه ابرقدرت‌های آن زمان بود، و این کمترین و بدیهی‌ترین حق الهی و انسانی ملت ایران بود و کسی نمی‌توانست به‌صورت دستوری و تصنعی آن را بر زبان مردم بنشاند و یا از آنان بستاند. به‌کاربردن این‌گونه شعارها زمانی ممنوع و ناپسند است که به‌ناحق و ناروا باشد وگرنه حق فریاد اعتراض مظلوم علیه ستمگر در همه فرهنگ‌های عالم به رسمیت شناخته شده است و اختصاص به ملت ایران ندارد. در فرهنگ اسلام هم، قرآن کریم با رسائی هرچه تمام‌تر می‌فرماید: لایُحِبُّ اللّهُ الجَهرَ بِالسُّوءِ مِنَ القَولِ اِلّا مَن ظُلِم‌.

خاطره‌ای که  آقای هاشمی رفسنجانی در موضوع حذف شعار نسبت به امام ذکر کرده است مربوط به موافقت و دستور امام بر قطع این شعار از رسانه‌های دولتی است. مطلبی که در سال 62 روی میز بررسی و تصمیم‌گیری مسئولین نظام و رهبری انقلاب قرار داشت همین بود نه بحث بر سر دستور و یا توصیه به مردم برای حذف این شعار. در عبارات خاطرات آقای هاشمی هم که بر اساس یادداشت‌های ثبت‌شده روزانه می‌باشد به‌صورت دقیق تصریح شده است که موضوع موافقت و دستور امام حذف شعار «مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی» از رسانه‌های دولتی بوده است نه نفی و نهی از این شعار.

واقعاً آیا پخش و یا حذف این شعار از رسانه دولتی این‌قدر اهمیت داشت و آیا دستور امام ابلاغ و اجرا شد؟

بهترین دلیل بر اهمیت این موضوع همین که می‌بینیم پس از گذشت سی سال از ثبت این خاطره حتی نقل آن تا این حد حساسیت‌ها را برانگیخته است. بیان چرایی اهمیت این تصمیم و علل و زمینه‌های عدم اجرای آن نیازمند تحلیلی مفصل است که در این مقال، موضوع بحث ما نیست. هنوز بررسی دقیق و جامعی صورت نگرفته است. ان‌شاء‌الله مؤسسه زوایای مختلف این موضوع را به‌عنوان یک پروژه تاریخی بر اساس اسناد موجود در مؤسسه و وزارت خارجه و صدا و سیما و دیگر نهادها بررسی و نتایج آن را منتشر خواهد کرد.

بر اساس مدارک و اطلاعات موجود در اینکه این مسئله یعنی پیشنهاد حذف شعار مرگ بر شوروی به‌طور اخص و کل شعار (مرگ بر آمریکا و شوروی) از صدا و سیما در آن زمان با توجیهات منطقی فراوان و از کانال‌های مختلف به دفتر امام و به حضرت امام منتصاویر و عکس شده است تردیدی نیست. سند و دلیل قاطعی بر مخالفت امام نداریم. آنچه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در خاطرات آورده است بر اساس دست‌نوشته‌های خاطرات روزانه ایشان است که موجود می‌باشد و به‌دلیل آن‌که در همان تاریخ و همان روز نوشته شده است نه سال‌های بعد و این ایام، و از این جهت با توجه به ارتباط ایشان با امام و یادگار امام و موقعیت ایشان در نظام و مجلس و شورای عالی دفاع‌، فی‌نفسه یک مدرک مهم و قابل اعتماد برای وقایع آن ایام محسوب می‌شود.  علاوه بر این ایشان در خاطرات، نام نماینده شوشتر را ذکر کرده‌اند و مهم‌تر از آن مطرح شدن دستور امام بر حذف شعار از رادیو و تلویزیون در شورای مرکزی حزب را هم بیان کرده‌اند. هنوز تعداد قابل توجهی از اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی از جمله رهبر معظم انقلاب اسلامی که دبیرکل حزب بوده‌اند در قید حیاتند و براساس گفته جناب آقای هاشمی در همین مصاحبه، ایشان خاطراتشان را قبل از انتشار به رهبر معظم انقلاب ارائه کرده‌اند. اکثر اعضای شورای سرپرستی صدا و سیما و من‌جمله آیت‌الله حاج سید محمد هاشمی (عضو دفتر حضرت امام ) و حجت الاسلام و المسلمین آقای محمدعلی انصاری (عضو و رابط دفتر حضرت امام با صدا و سیما) حضور دارند، این‌ها و قرائن فراوان دیگر مؤیدات قابل اعتمادی بر پذیرش این نقل می‌باشند.

و اما این‌که چه اتفاقاتی سبب توقف اجرای تصمیم حذف این شعار از تریبون‌های رسمی شده است‌، تحلیلی شخصی و اطلاعات و خاطراتی از آن دوران دارم اما دقیق نیست و نیازمند بررسی بیشتر و مراجعه به منابع و اسناد معتبر است. مطمئنم که طبق دستور حضرت امام از مقطعی شعار مرگ بر شوروی در پخش برنامه‌های رسمی از صدا و سیما حذف شد. سبک خاطرات آقای هاشمی کوتاه‌نویسی و اشاره به اصل موضوع است و تفصیل آن‌را ننوشته‌اند. غالباً مشی امام در این‌گونه مسائل بر این مبنا بوده که نظر خود را عمدتاً از طریق حاج احمد آقا منتصاویر و عکس می‌کردند اما اجرا و زمان و نحوه آن را به بررسی کارشناسانه نهاد یا مسئولین ذی‌ربط واگذار می‌کردند. اشاره آقای هاشمی به اینکه شیوه اجرای دستور حضرت امام در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی مورد بحث بوده است مؤید همین رویه است. خاطره دوم آقای هاشمی حاکی از توافق ایشان و یادگار امام و سایر دوستان‌شان، بر پیشنهاد ابلاغ رسمی دستور امام به صدا و سیما می‌باشد اما این‌که چگونه ابلاغ شده و پیامدهای بعدی چه بوده است، ذکر نشده. خاطره چهارم نشانگر آن است که شرایط برای اجرای این پیشنهاد مورد موافقت امام تا 14 تیر سال 63 یعنی 14 ماه بعد فراهم نبوده است. ان‌شاء‌الله در تحقیقی که اشاره کردم همه زوایای آن مشخص و منتشر خواهد شد.

با توجه به این‌که در اعتبار خاطرات سوابق گوینده خاطره  و نوع ارتباطی که با امام داشته است دخالت دارد، از این زاویه نظر شما در مورد خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی‌، به‌طور کلی و صرف‌نظر از بررسی موردی هریک از آن چیست؟

قطعاً موقعیت گوینده خاطره و منصبی که در تناسب با موضوع خاطره داشته است خصوصاً از حیث میزان و نوع ارتباطش با امام برای مخاطب تعیین کننده است. بدیهی است بین ادعا و خاطره مربوط به مسائل مهم حکومت و نظام از زبان فردی که شاید در تمام عمرش و یا دوران بعد از پیروزی انقلاب به‌خاطر شرایط سنّی و علمی و اجتماعی و یا تفاوت در مشرب سیاسی دیداری با امام نداشته و اگر مطلبی را نقل می‌کند با واسطه است و همچنین کسی که احیاناً تمام ارتباطش با امام منحصر به یکی دو دیدار کوتاه عمومی و یا خصوصی می‌باشد با خاطرات کسی که در زمره نزدیک‌ترین یاران و اصحاب امام خمینی قبل از سال 42 تا زمان رحلت امام است، کسی که احکام متعددی از بنیان‌گذار نظام در حساس‌ترین مقاطع و مسائل نهضت و انقلاب و بعد از انقلاب داشته، کسی که نماینده امام در شورای‌عالی دفاع و جانشین فرمانده کل قوا در دوران جنگ بوده، و کسی که در پیام حضرت امام در جریان ترور نافرجامش جمله منحصر به فرد: «هاشمی زنده است چون نهضت زنده است» آمده و کسی که در هفته، گاه چندین نوبت با امام دیدار داشته و در حوادث مهم انقلاب و عملیات‌های مهم دوران جنگ روزانه و حتی ساعت به ساعت از طریق فرزند حضرت امام و اعضای دفتر امام با رهبر کبیر انقلاب ارتباط داشته و به‌خاطر همین ارتباط مداوم و وثیق، منزلش در مجاورت منزل امام بوده و جدای از اقتضای مناصب و نمایندگی‌ها و مأموریت‌ها، رفت و آمد خانوادگی با حضرت امام داشته است، وضعیت خاطرات چنین شخصیتی در قیاس با مواردی که اشاره کردم کاملاً متفاوت است.

البته تأکید می‌کنم واقعیاتی که گفتم از حیث مقایسه اعتبار خاطرات افراد از گفت‌وگوی‌شان با امام از دیدگاه خوانندگان این خاطرات و مخاطبان است ولی مؤسسه در اعمال وظیفه نظارتی خویش تابع اصول و سیاست‌های ثابت خود بدون توجه به موقعیت گوینده خاطره می‌باشد. دلیل این مدعا صدور مجوز برای صدها جلد مجموعه‌های اسنادی و خاطرات افراد با انواع گرایش‌های فکری و موقعیت‌های متفاوت‌، و انتشار ده‌ها جلد خاطرات توسط انتشارات وابسته به خود مؤسسه است در همه این موارد همان اصول و قاعده کلی مربوط به انتشار خاطرات به‌صورت یکسان و بدون در نظر گرفتن موقعیت گوینده رعایت شده است. در طول 25 سال که از تأسیس مؤسسه می‌گذرد تا به همین امروز حتی یک مورد وجود ندارد که کسی ادعا کند مؤسسه به‌خلاف اصول مذکور و به‌صورت سلیقه‌ای و متناسب با موقعیت افراد عمل کرده باشد. اتفاقاً در مورد خاطرات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی چندین سال قبل که مطلع شدیم قصد انتشار دارند مطمئن بودیم که در آن مطالب مختلف در ارتباط با حضرت امام مطرح می‌باشد، وظیفه مؤسسه و مقتضای حکم حضرت امام و قانون را یادآور شدیم. ایشان نه‌تنها مخالفت نکردند بلکه به دفتر نشر معارف (مؤسسه انتشاراتی که آثار ایشان را منتشر می‌کند) دستور اکید دادند که حتماً متن کتاب‌ها را قبل از انتشار به مؤسسه بدهند، اینجانب و بخش ارزیابی مؤسسه هم بر اساس همان اصولی که گفتم بدون حق ورود به آنچه مربوط به برداشت از مواضع امام و یا موضوع گفت‌وگوی ایشان با امام و اینکه چه مسائلی رد و بدل شده است‌، مطالب مرتبط با امام را بررسی کردیم و اتفاقاً در هریک از مجلدات از خاطرات ایشان بعضاً در جزئیات مواردی بود که بر اساس اسناد و مدارک مؤسسه نیاز به اصلاح داشت. ایشان بدون استثنا همه موارد را اصلاح کردند.

مؤسسه هیچ‌گاه از اصول ترسیم‌شده از ناحیه حکم حضرت امام و قانون خاص و مخصوص آن عدول نکرده و ان‌شاء‌الله نخواهد کرد. در انتشار امانت‌دارانه اصل آثار امام و در صدور بیانه‌های رسمی نسبت به تأیید اصالت یک سند (همچون نامه 6/1 و یا نامه مربوط به نهضت آزادی و یا اسناد و نامه‌های تکذیب کننده ادعای یک روحانی ساکن آمریکا در موضوع مرحوم آیت‌الله شریعتمداری و....) و در ارزیابی و صدور مجوز به کتاب‌های خاطراتی‌، همواره این اصول رعایت شده است. معصوم نیستیم، ممکن است در تطبیق مصادیق با اصول و سیاست‌ها دچار اشتباه شویم که در این زمینه همیشه از خدای متعال استمداد می‌طلبیم و نقدها و راهنمایی‌های دلسوزانه را می‌پذیریم ولی هیچ‌وقت تابع موقعیت‌های اشخاص و مخصوص و یا اقتضائات روزمره جناحی و سیاسی، و غوغاسالاری‌ها و تهدیدها و تعریف‌های رسانه‌ای‌، سکوت و یا موضع‌گیری نکرده‌ایم. اهمیت و اعتبار جایگاه حضرت امام به‌عنوان معمار‌، بانی و مؤسس انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایجاب می‌کند که مؤسسه نشر آثار ایشان اصل امانت‌داری و صداقت و قانون‌مداری را فدای هیچ مصلحت اندیشی دیگری نکند و همین سیاست و پایبندی به آن بوده است که بحمد‌الله و علی‌رغم امواجی که هر از چندگاه یک بار از سوی محافل افراطی و با مقاصدی خاص و مخصوص علیه مؤسسه ایجاد شده است‌، به‌عنوان نهادی امانت‌دار و مؤثر و  مرجعی معتبر در خصوص اسناد و آثار امام شناخته شده است.

سؤال دیگر مربوط به اظهارات آقای هاشمی رفسنجانی درباره پیشنهاد حل مسئله رابطه با آمریکا می‌باشد که ایشان گفته‌اند این پیشنهاد یکی از پیشنهاداتی است که طی نامه‌ای در سال‌های آخر برای امام فرستاده‌اند.

بله، چنین نامه‌ای نوشته شده است. اصل دستخط این نامه خصوصی 4صفحه‌ای که به‌تاریخ 4 فروردین 1366 می‌باشد در آرشیو اسناد مؤسسه نگهداری می‌شود. موضوع این نامه درخواست آقای هاشمی از امام برای حل چهار مشکلی است که نوشته‌اند اگر حل نشود در آینده مشکلات بزرگ و عظیمی برای انقلاب خواهد داشت: اول‌، دوگانگی نیروهای نظامی و چندگانگی نیروهای انتظامی. دوم، مشخص نبودن مرز سنتهای شرعی با سنت‌ها و عادات عرفی. سوم، ابهامات در سیاست خارجی و رابطه با دولت‌های بزرگ و عظیم خصوصاً آمریکا. چهارم، نواقص و ابهامات موجود در قانون اساسی. در ادامه همین مسئله چهارم، ایشان 10 موضوع را به‌عنوان مشکلاتی که تجدید نظر درباره آنها در قانون اساسی را پیشنهاد دارند برشمرده‌اند.

اکثر مطالب و پیشنهاداتی که ایشان در منصب ریاست مجلس و جانشین فرماندهی کل قوا در قالب این نامه خصوصی برای امام نوشته‌اند آن زمان در محافل نیروهای انقلاب و تشکل‌های سیاسی و یا در سطوح تصمیم‌گیران نهادهای ذی‌ربط و بین نمایندگان فعال مجلس مطرح بوده و پیشنهادات مشابه از کانال‌های مختلف به‌وسیله نامه ــ که سوابق آنها در اختیار مؤسسه می‌باشد‌ ــ و یا در ملاقات‌های مسئولین به امام ارائه شده است. بدیهی است که این‌گونه نامه‌ها از شخصیت‌ها و سازمان‌ها که مشتمل بر بیان گزارش و مشکلات و یا پیشنهادات می‌باشند نیازی به پاسخ موردی نداشته‌اند. در مورد نامه مذکور هم حضرت امام پاسخ کتبی به آن نداده‌اند. عدم پاسخ امام نه به‌معنای ردّ پیشنهادات است و نه تأیید. برخی از موضوعات و پیشنهاداتی که آقای هاشمی در این نامه ذکر کرده‌اند که بعض موارد آن در نامه‌های دیگران نیز به چشم می‌خورد بعداً به‌موجب حکم حضرت امام برای تشکیل شورای بازنگری قانون اساسی و یا در مقاطعی دیگر مورد توجه و موافقت قرار گرفته و برخی نیز مسکوت گذاشته شده که دلیل آن ممکن است مخالفت امام با آن نظر و پیشنهاد باشد و یا مناسب ندیدن زمان برای طرح و اقدام.

سؤال آخر در باب اظهارات آیت‌الله هاشمی اینکه در همین مورد هم  یعنی موضوع ارسال نامه آقای هاشمی به امام و پیشنهاد حل مشکل رابطه با آمریکا در بعضی رسانه‌ها از سکوت مؤسسه انتقاد شده است، نظرتان چیست؟

موضع مؤسسه در این مورد هم به‌جا و مطابق با وظایفش بوده است. ایشان در این مصاحبه از پیشنهادی که طی نامه‌ای به حضرت امام داده‌اند سخن گفته و از محتوای این پیشنهادشان دفاع کرده‌اند. در اظهارات‌شان هیچ مطلبی را به امام نسبت نداده‌اند که جای استعلام نظر از مؤسسه و یا موضع‌گیری مؤسسه باشد. توضیحاً عرض می‌کنم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در همان مصاحبه‌ای که 2 سال پیش با فصلنامه مطالعات بین المللی داشته‌اند، می‌گویند : «من در سالهای آخر حیات امام‌(ره) نامه‌ای را خدمت‌شان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمی‌خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که....» بیان آقای هاشمی و ادبیاتی که در ادامه به کار برده‌اند حاکی از آن است که ایشان کپی نامه را نگه نداشته‌اند و یا در مصاحبه همراه نداشته‌اند. (همان‌طور که در سؤال قبل گفتم نامه ایشان به امام مشتمل بر 4 موضوع است و موضوع چهارم آن شامل 10 موضوع پیشنهادی به‌عنوان مطالب قابل تجدید نظر در قانون اساسی است) به‌همین جهت نیز نقل ایشان از درخواستشان از امام برای حل مشکل رابطه با آمریکا که در هفته‌های اخیر بازتاب فراوانی داشت، با اتکای به حافظه و یا یادداشت‌های بعدی ایشان از آن نامه، به‌صورت نقل به مضمون است و تفاوت‌های جزئی با مطلب مندرج در نامه دارد. عین مطلبی که آقای هاشمی در نامه 1366/1/4 به امام در این موضوع نوشته‌اند چنین است: «...در سیاست خارجی و روابط با دولت‌های بزرگ و عظیم و به‌خصوص آمریکا ابهاماتی وجود دارد که اگر شما رفع نفرمایید معلوم نیست کسی دیگر بتواند به‌آسانی رفع کند. می‌بینید که دولت‌هایی مثل سوریه، لیبی، چین و خود شوروی روابط عادی دارند؛ ولی در جامعه ما حرف زدن معمولی و تجارت با آنها مشکل آفرین است.»  (به‌نقل از نسخه اصل این نامه موجود در آرشیو مؤسسه)

قبلاً گفتم حضرت امام به این نامه پاسخ مکتوب نداده‌اند، و در باب این پیشنهاد می‌توان بیان داشت و گفت از مجموع مواضع حضرت امام که بعد از تاریخ نگارش این نامه داشته‌اند و شواهد و حتی تعابیری که در فرمایشات و پیام‌های ایشان آمده است چنین استنباط می‌شود که در آن شرایط سال 66 و 67 که اوج حمایت علنی آمریکا از صدام و گسیل ناوگان نظامی دریایی به حمایت از صدام به خلیج فارس و مشارکت رسمی آمریکا در جنگ موسوم به جنگ نفت‌کش‌ها علیه ایران و اسقاط جنایتکارانه هواپیمای مسافربری ایران به‌وسیله موشک‌های ناو آمریکایی و مخالفت‌های آشکار آمریکا در شورای امنیت با پیشنهادات منطقی ایران برای صلح عادلانه، می‌باشد از نظر امام خمینی  شرایط آن زمان مناسب طرح این پیشنهاد و اقدام عملی برای آن نبوده است.

اما این‌که به‌طور کلی و به‌عنوان یک سیاست راهبردی، نظر امام خمینی در موضوع مذاکره و یا رابطه جمهوری اسلامی ایران با آمریکا چیست و اینکه بر اساس مبانی فقهی و سیاسی حضرت امام در باب سیاست خارجی  آنچه در فرمایشات ایشان در موضوع نفی مذاکره و رابطه با آمریکا در آن ایام آمده است بیانگر یک اصل بنیادین و همیشگی و خط قرمز نظام است یا اینکه معطوف به شرایط زمانی و مکانی است و اگر چنین است این شرایط کدامند؛ چون موضوع به تحلیل و تفسیر دیدگاه امام و برداشت از مواضع و سخنان امام بازمی‌گردد، همه افراد ذی‌صلاح می‌توانند به‌صورت مستدل و مستند برداشت خود را منتشر کنند و بنده هم اگر توفیق بیابم به‌عنوان تحلیل شخصی و نه موضع رسمی مؤسسه مقاله‌ای را منتشر خواهم کرد، ان‌شاء‌الله.

در ضمن توضیحاتی که دادید از سیاست‌ها و اصول حاکم بر وظیفه نظارتی مؤسسه گفتید، با توجه به انتقادهایی که هر از چندی از سوی برخی رسانه‌های خاص و مخصوص از مؤسسه می‌شود اگر ممکن است وظایف و اصول و خطوط کلی سیاست‌های نظارتی مؤسسه را بیان کنید.

باید بگویم که انتقادها عمدتاً ناشی  از عدم آگاهی و یا تغافل نسبت به محدوده وظایف مؤسسه و سیاست‌های حاکم بر موضع گیری‌های مؤسسه و وظیفه نظارتی آن می‌باشد که بارها آن را به‌صورت شفاف بیان کرده‌ایم و اینجا به‌اختصار اشاره می‌کنم. مؤسسه دو وظیفه اصلی دارد : یکی گردآوری، نگهداری‌، تنظیم و انتشار امانت‌دارانه اصل آثار حضرت امام و دیگری وظیفه نظارت بر آنچه به نام امام منتشر می‌شود. کنار این دو وظیفه‌، مأموریت پژوهش در آثار امام و ترویج و آموزش آن و پاسخگویی به شبهات نیز وجود دارد‌. آنچه در نقدها بیشتر مطرح می‌شود نحوه اعمال نظارت مؤسسه‌، موضع گیری‌ها و یا سکوت مؤسسه در این حیطه است.

توضیحاً عرض می‌کنم وظیفه نظارتی مؤسسه صرفاً محدود به اموری است که موضوع آن نفیاً و اثباتاً به سندی از حضرت امام ــ ‌اعم از اسناد مکتوب یا صوت و فیلم و تصاویر و عکس و یا جزئیات مستند مربوط به زندگی و رفتارهای عملی امام خمینی و زندگی‌نامه ایشان‌ ــ مرتبط باشد. بنابراین اظهار نظر در موارد اصالت اسناد منتشر شده و پیگیری موارد ادعای جعل و تحریف و یا مخدوش معرفی کردن سند قطعی امام و برخورد با هر نوع دخل و تصرف در اسناد و آثار حضرت امام و یا برخورد با موارد توهین و افترا و دیگر عناوین مجرمانه از وظایف مؤسسه است که به‌تناسب موضوع و اهمیت و گستره انتشار مطلب، پیگیری لازم و حتی قضایی، و اطلاع‌رسانی عمومی انجام می‌شود. اما اعلام موضع رسمی در مورد برداشت و اجتهاد اشخاص و مخصوص در شرح و تفسیر دیدگاه و فرمایشات امام در حیطه وظیفه نظارتی مؤسسه نیست، ‌مگر در مواردی که خلاف بدیهیات و مسلمات مواضع حضرت امام که اسناد و مدارک قطعی آن منتشر شده، باشد. البته مؤسسه و اشخاص و مخصوص فعال در آن همانند دیگران می‌توانند تفسیر و برداشت خود را بیان کنند و بر اثبات همخوانی آن با موضع امام استدلال کنند و نظر و برداشت دیگران را مستنداً نقد کنند اما هیچ‌گاه مؤسسه برای خود حق و یا وظیفه انحصاری در زمینه شرح و تفسیر و اجتهاد در آثار و مواضع حضرت امام قائل نیست.

ابهامات معمولاً مربوط به خاطراتی است که افراد از امام نقل می‌کنند.

بله، دقیقاً عمده چالش‌ها و ابهامات در مورد نقل‌های خاطره‌ای است. مشاهده کنید، خاطره همان‌گونه که از نامش پیداست خاطره است نه الزاماً یک سند قطعی. ارزش و میزان سندیت یک خاطره به عوامل فراوانی بستگی دارد. بین خاطره در موضوعی تاریخی و سیاسی با اطلاعات و مشاهداتی که فرد به‌عنوان  شاهد در اثبات و یا نفی یک امر شرعی و یا دعاوی قضایی بیان می‌کند، تفاوت اساسی وجود دارد. در اثبات برخی از امور شرعی و همچنین در مسائل قضایی‌، بیّنه یعنی شهادت شهود عادل‌، به‌عنوان یکی از ادلّه اثبات پذیرفته می‌شود و بیان شهادت خلاف واقع نیز علاوه بر عقوبت اخروی سبب ایجاد مسئولیت مدنی و کیفری می‌گردد. در همین‌جا نیز بیّنه به‌عنوان اماره معتبر یعنی دلیل ظنّی معتبر مطرح است نه دلیل قطعی. ولی نقل و انتشار خاطرات در وقایع تاریخی و سیاسی که امروزه به‌عنوان مستندات تاریخ شفاهی از آن یاد می‌شود وضعیتی کاملاً متفاوت با اقامه شهادت در دادگاه و یا اثبات امر معیّن جزئی شرعی دارد. درجه اعتبار خاطرات در مسائل تاریخی و عمومی بستگی به میزان وثاقت گوینده خاطره و جایگاه و اعتبار وی نزد مخاطب، و شواهد و قراین تأیید کننده و عدم تعارض خاطره با اطلاعات و مدارک منتشر شده قبلی، میزان موفقیت گوینده در رفع تعارض احتمالی و عوامل مختلف دیگر از این قبیل وابسته است.

به‌لحاظ عرف و قانون‌، خاطرات اگر متضمن عنوانی از عناوین مجرمانه که در قوانین، جرم تلقی می‌شوند نباشد هیچ ارگان نظارتی و قانونی حق ندارد مانع انتشار آن شود. و به همین لحاظ است که می‌بینید مراکز مختلف اسنادی و تاریخ‌نگاری و دایره ممیزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادوار مختلف علی‌رغم تفاوت نگرش‌های سیاسی که داشته‌اند همواره بر همین مبنا عمل کرده و از انتشار خاطرات اشخاص و مخصوص از وقایع دوران مبارزه و انقلاب و جنگ به‌عنوان یکی از مؤثرترین روش‌های بیان حقایق دوران گذشته استقبال کرده‌اند. حتی خاطرات شاه و فرح و وابستگان رژیم پهلوی و دولت‌مردان وقت آمریکا و غرب در خصوص مسائل ایران و انقلاب از منابع بسیار ارزشمند برای پژوهشگران محسوب می‌شوند. قاعده کلی در مورد انتشار خاطرات این است که « العهدة علی الراوی»‌. یعنی مسئولیت نقل خاطره و اثبات مضمون آن به‌عهده راوی آن است و این مخاطب است که به‌میزان اطلاع خویش و بر اساس معیارهای نقد علمی، به قضاوت می‌نشیند‌. ممکن است اطمینان به گوینده و اعتبار وی و شواهد و قرائن به‌حدی باشد که یک خاطره را در جایگاه یک سند اطمینان‌آور و قابل استناد بنشاند و به‌تصاویر و عکس ممکن است وضعیت گوینده و فقدان شرایط به‌صورتی باشد که خود خاطره و گوینده آن دلیلی باشد بر بی‌اعتباری آن! همچنین این یک اصل بدیهی در حوزه انتشار خاطرات است که انتشار خاطره‌های یک فرد در یک کتاب و نشریه از سوی یک نهاد به‌معنای پذیرش تمامی آنچه نقل شده است، نمی‌باشد.

پس می‌توان چنین نتیجه گرفت که خاطرات و مسائلی همانند آن در حوزه وظیفه نظارتی و ممیزی مؤسسه قرار نمی‌گیرند؟

نه‌، نتیجه‌گیری به این صورت کلی صحیح نیست. اشاره کردم خاطرات یک عنوان عام است. غالباً کتاب‌ها و مجموعه‌های خاطراتی‌ای  که در رابطه با امام خمینی منتشر می‌شوند شامل مطالبی است که مؤسسه وظیفه اظهار نظر دارد، مثلاً فرض کنید گوینده از ملاقاتی سخن می‌گوید که اساساً چنین دیداری هیچ‌گاه واقع نشده و یا از شرایط زمانی و مکانی و حضور اشخاصی سخن می‌گوید که مدارک متقن خلاف آن را ثابت می‌کند و یا آن‌که در ضمن نقل خاطرات و به‌بهانه آن اسناد قطعی، امام را مخدوش جلوه می‌دهد و یا اسناد جعلی را به‌عنوان آثار امام معرفی می‌کند و یا مدعی اعطای حکم و مأموریتی از سوی امام می‌شود که مدارک قطعی خلاف آن وجود دارد. مجموعه‌های خاطراتی از این حیث باید بررسی شوند. اما مؤسسه در مورد بررسی آن بخش از محتوای خاطرات که مربوط به نقل گفت‌وگوی گوینده از دیدار خصوصی با حضرت امام است، دیداری که سند قطعی بر وقوع یا عدم وقوع آن نداریم ورود نمی‌کند و موضعی در نفی و اثبات نمی‌گیرد.

در برخی سایت‌ها از این‌که یادگار امام به نامه بعضی از انجمن‌های اسلامی دانشجویی در همین زمینه جواب نداده، انتقاد شده است.جواب روشن است، نامه‌ای ارسال نشده. متنی با عنوان نامه سرگشاده اما با فرم و ادبیات یک بیانیه سیاسی با پیشداوری قبلی نسبت به پاسخ‌های احتمالی در سایت‌ها به‌نام بعضی از انجمن‌های مستقل اسلامی دانشجویی منتشر شده است. مهر یا امضا ندارد‌، فاقد نام و مسئولیت کسی می‌باشد که از عنوان کلی انجمن اسلامی در ذیل نامه یاد کرده است. اتفاقاً همین دیروز یادگار امام‌، جناب حجت‌الاسلام و المسلمین حاج حسن آقای خمینی گفتند که تاکنون چنین نامه‌ای به ایشان و یا دفترشان تحویل نشده است. انتظار دریافت جواب به نامه‌ای که برای گیرنده آن ارسال نشده است واقعاً منطقی نیست تا چه رسد به پخش انتقادیه در سایت‌ها که چرا جواب نداده‌اید! ضمن این‌که مطالب آن نامه سرگشاده دقیقاً همان مطالب و با همان ادبیاتی است که در سؤال اول شما اشاره شد و پاسخ آن هم توضیحی است که عرض کردم.

آنچه رهبر کبیر انقلاب اسلامی درباره رابطه با آمریکا گفتند

سایت نشر آثار امام در جای دیگری در همین سایت در ستون پیشنهاد امروز، برخی اظهارات امام درباره آمریکا را به‌شرح ذیل منتصاویر و عکس کرد. از جمله اینکه «اینها مى‏‌خواهند یک هیاهو راه بیندازند تا با آمریکا روابط داشته باشیم و ما دست از صدام برداریم. و ما تا آخر ایستاده‌ایم و با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد و از آن‌طرفدنیا و جهان نیاید در لبنان، و نخواهد دستش را به‌طرف خلیج فارس دراز کند. مادامى‏ که آمریکا این‌طور است و آفریقاى جنوبى آن‌طور عمل مى‏‌کند و اسرائیل هست، ما با آنها نمى‏‌توانیم زندگى بکنیم. اسرائیل آدم‌شدنى نیست

من بارها گفته‌ام و هم‌اکنون اعلام مى‏‌کنم که ایران باید تا قطع تمام وابستگی‌هاى سیاسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى خود از آمریکا به مبارزات قاطع خود علیه این جهانخوار بى‏‌رحم ادامه دهد؛ و بعد در صورتى که ملت بیدار و شریف ما اجازه دهد، ارتباط بسیار عادى خود را در حد سایر کشورها با آمریکا برقرار مى‏‌کند.

امام خمینی
به‌گزارش پرتال امام خمینی(س) بیانات رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران در زمینه رابطه با آمریکا به‌خوبی بیانگر اصول کلی آرمان‌های انقلاب اسلامی در نفی سلطه بیگانگان و رابطه مبتنی بر منافع ملی و عزت و مصلحت است.
در ادامه گزیده سخنان امام خمینی(س) را برگرفته از کتاب سیاست خارجى و روابط بین ‏الملل از دیدگاه امام خمینى(س) از مجموعه تبیان که تقسیم بندی موضوعی بیانات بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران است، می‌خوانید:

احترام آمریکا به مصالح و استقلال ملت- 19/8/57

سؤال: [اگر شاه سرنگون شود، نقشى را که ایالات متحده خواهد داشت چه خواهد بود؟]

جواب: آنچه را که ما از آمریکا انتظار داریم این است که به مصالح ملت و استقلال مملکت ما احترام بگزارد و از دخالت در امور ما خوددارى کند.(1)

رفتار عادلانه در صورت عدم مداخله در امور داخلى- 9/9/57

سؤال: [موقف حضرت آیت‏‌اللّه‏ نسبت به دو ابرقدرت روسیۀ شوروى و آمریکا چیست؟ و آیا تصور مى‏‌فرمایید که خطر یک دخالت نظامى از طرف اینها به ایران در آینده وجود داشته باشد؟]

جواب: خیر، چنین احتمالى را که مورد نظر شماست نمى‏‌دهیم، چون الآن هم چیزى در حد دخالت مستقیم نظامى آمریکا در ایران است. نظر ملت ایران این است که استقلال و  آزادى پیدا کند. پس چگونه با دخالت این دو ابرقدرت قضایاى ایران حل مى‏‌شود؟ البته ما با هر کشورى اگر در امور ما دخالت نکند و با ما به‌عدالت رفتار کند ما هم با آنها به‌طور عدالت رفتار خواهیم کرد.(2)

احترام متقابل مبناى رابطه با آمریکا - 10/9/57

سؤال: [اگر دولت مورد نظر شما بر سر کار آید، چه تغییراتى در روابط دولت شما با آمریکا به وجود خواهد آمد؟]

جواب: ما نمى‏‌خواهیم که به آمریکا ظلم کنیم و نمى‏‌خواهیم که زیر بار ظلم آمریکا برویم. آنها کارهایى که کردند و ظلم به ما بوده است، ما آنها را تحمل نخواهیم کرد. اما روابط دوستانه با همۀ ملتها داریم و دولت‌ها هم اگر به‌طور احترام با ما رفتار کنند، ما هم احترام متقابل را رعایت مى‏‌کنیم.(3)

تغییر روابط ارباب و نوکرى به یک رابطه سالم- 11/9/57

روابط ما با آمریکا و همچنان با سایر کشورهاى جهان بر اساس احترام متقابل خواهد بود. ما براى آمریکا حق تعیین سرنوشت خود را قائل نخواهیم بود. آنچه تابه‌حال دولت‌هاى گذشته در آمریکا و اکنون دولت آقاى کارتر انجام داد و مى‏‌دهد، نشان مى‏‌دهد که هنوز به تمام وسایل متوسل مى‏‌شوند که این سلطنت را براى تأمین منافع خودشان حفظ کنند، و لذا هنوز حالت خصمانه نسبت به نهضت اسلامى کنونى دارند. تا وضع به این منوال است نظر ما نیز نسبت به سیاست آمریکا نظرى منفى است. و البته ما حساب ملت آمریکا را با دولت آمریکا جدا کرده و مى‏‌کنیم و از ملت آمریکا مى‏‌خواهیم که از نهضت اسلامى ایران پشتیبانى کنند. روابط فعلى ایران و آمریکا روابط ارباب و نوکرى است که قطعاً باید به یک رابطۀ سالم تغییر پیدا کند.(4)

عدم دخالت در امور داخلى اساس روابط - 16/9/57

سؤال: [روابط دولت اسلامى حضرت آیت‏‌اللّه‏ با آمریکا چگونه خواهد بود؟ آیا شما فروش نفت را به غرب ادامه مى‏‌دهید، و روابط شما با شوروى چگونه خواهد بود؟]

جواب: ما با تمام دولت‌ها، در صورتى که دخالت در امور داخلى ما نکنند و براى ما احترام متقابل قائل باشند، با احترام رفتار مى‏‌کنیم و نفت را هم هرکس مشترى است به او مى‏‌فروشیم. ما از زیاده‌روى و غلط‌روی‌هایى که راجع به نفت بوده است و چیزهایى که خلاف مصلحت ملت بوده است، جلوگیرى مى‏‌کنیم، و الّا نفت را مى‏‌فروشیم.

سؤال: [روابط شما با شوروى چگونه خواهد بود؟]

جواب: همان طور که با آمریکا، فرقى ندارد. روابط مثل هم است.(5)

عدم‌ضدیّت با دولت‌ها- 20/9/57

سؤال: [بعد از استعفاى شاه چه دولتى ایجاد خواهد شد؟ عدۀ زیادى از مردم آمریکا فکر مى‏‌کنند که دولت آینده ضد آمریکایى خواهد بود.]

جواب: دولت، جمهورى اسلامى است و در متن دولت ضدیتى با هیچ دولتى و مملکتى نیست. آمریکا اگر چنانچه با این دولت رفتارش رفتار انسانى باشد و احترام را حفظ کند، این دولت با او هم مانند سایر دوَل احترام متقابل را حفظ خواهد کرد.(6)

عدم مخالفت با ملت آمریکا- 14/10/57

سؤال: [نظر شما در مورد آمریکا چیست؟ شما فرموده‌اید که کشورهایى که از شاه حمایت کنند از این زمان به بعد با آنها روابطتان خوب نخواهد بود و تا زمانى که دولت‌هاى حامى سرِ کار باشند با آنها قطع رابطه خواهید کرد. آیا این بدین معناست که تا کارتر در آمریکا سرِ کار است شما با آمریکا دشمن خواهید بود؟]

جواب: ما تا ایشان با ملت ایران مخالفت مى‏‌کند، از شاه حمایت مى‏‌کند، با او مخالف هستیم، اما با ملت آمریکا هیچ مخالفتى نداریم.(7)

روابط حسنه متقابل- 22/10/57

تا رژیم به‌کلى از بین نرود و ما حکومت اسلامى را آن‌طور که مى‏‌خواهیم مستقر نکنیم نمى‏‌توانیم راجع به روابط با آمریکا به‌طور قطع صحبت کنیم. لکن احتمال مى‏‌دهیم که اگر آمریکا با ایران روابط حسنه داشته باشد، ایران هم با او روابط حسنه خواهد داشت.(8)

احترام متقابل مبناى روابط - 25/10/57

سؤال: [گزارشاتى رسیده که مقامات دولت آمریکا با حضرت آیت‌اللّه‏ تماس گرفته‏‌اند. آیا ممکن است بفرمایید تماس در چه فرم و شکلى بوده؟ آیا در آینده همکاری‌هاى مستقلى بین دولت شما و دولت آمریکا وجود خواهد داشت؟]

جواب: با من تابه‌حال تماسى ــ شخصاً ــ نگرفته‏‌اند. و روابطى که بر مبناى احترام متقابل است ان‏شاءاللّه‏ برقرار مى‌شود. ولى‏ ما کاملاً مستقل هستیم و زیر بار هیچ کشورى نخواهیم رفت.(9)

روابط آمریکا با ما رابطه ظالم و مظلوم - 2/2/58

در یکى ــ دو روز پیش از این، در روزنامه بود که سناى آمریکا به‌اتفاق آرا این اعدام‌هایى را که در ایران شده است محکوم کردند. آن هم که طرح داده یکى از دوستان اسرائیل است و خودش هم از صهیونیست‌هاست! خوب، معلوم است که سناى آمریکا باید محکوم کند ما را؛ شکى ندارد! ما مى‏‌دانیم که اینها ما را محکوم مى‏‌کنند. دولت آمریکا هم ما را محکوم مى‏‌کند، منتها حرفش را نمى‌زند. مجالس آمریکا هم ما را محکوم مى‏‌کنند. براى اینکه آن داغى که به دل آمریکا وارد شده است به‌واسطۀ این نهضت به دل هیچ‌کس وارد نشده است! هیچ‏کدام از ممالک به‌اندازۀ این استفاده نمى‏‌کرد. باید ما محکوم باشیم! توقع اینکه سناى آمریکا موافق با ما باشد، این توقع بی‌جایى است. توقع اینکه خیر، اعدام‌هاى ما را محکوم نکنند، این توقع بی‌جاست. ما همچو توقعى از آمریکا نداریم. خصوصاً که خوب، دولت ایران از اسرائیل نفت را قطع کرده و تا آخر هم به آن دیگر؛ نمى‌دهد آن هم از دوستان نزدیک آمریکاست و سناى آمریکا. ما توقع نداریم. دولت آمریکا ما را [تهدید] کرده بود که اگر چنانچه این اعدام‌ها ادامه پیدا بکند، در روابط ایران با آمریکا یک قدرى خطر مى‌افتد، اى الهى که به خطر بیفتد! ما روابط با آمریکا را مى‏‌خواهیم چه بکنیم. روابط ما با آمریکا روابط یک مظلوم با یک ظالم است؛ روابط یک غارت‌شده با یک غارتگر است. ما مى‌خواهیم چه کنیم.(10)

آرزوى قطع رابطه با آمریکا - 26/9/58

اگر مقصود از روابط آن روابطى است که تا حالا بین ایران و آمریکا بوده است، در زمان شاه سابق بین ایران و آمریکا بوده است، این روابط نبوده است. این یک آقایى بوده با نوکرش هرکارى مى‏‌خواسته، هر امرى که مى‌کرده عمل مى‏‌کرده. ما چنانچه بخواهیم اسلام را پیش ببریم دیگر نباید نوکر باشیم. اگر نوکر نباشیم رابطه‌اش را با ما قطع مى‏‌کند. ما از خدا مى‏‌خواهیم که رابطه قطع بشود. ما ذلت را نخواهیم پذیرفت براى خاطر اینکه یک رابطه با یک ابرقدرت داشته باشیم. شرافتى نیست رابطه داشتن با امثال آمریکا. دولت آمریکا یک شرافت انسانى مع‏الأسف الآن ندارد که ما بخواهیم به‌واسطۀ آن شرافت انسانى‏‌اش با آن رابطه داشته باشیم. دولت آمریکا این است که دارید مى‏‌بینید که مظلوم را در هرجا پیدا مى‏‌کند پوست مى‏‌کند. هرجا بتواند مى‏‌رود و بمب سرشان مى‏‌ریزد. هرچه بتواند ذخایر ملتها را مى‌برد. ما بخواهیم روابط با اینها داشته باشیم؟ بهتر این است که ما با اینها روابط نداشته باشیم. بهتر این است با آنهایى که مى‏‌خواهند ما را بچاپند رابطه نداشته باشیم تا یک‌وقتى که به خود  بیایند و بفهمند شرق هم هست در عالم. آن روزى که بفهمند که شرق هم یک جایى هست.(11)

نفى رابطه یک‌طرفه - 26/9/58

ما را به حساب بیاورند، ما را بدانند که یک ملت هستیم، یک دولت داریم، یک ملت هستیم، یک رژیم هست در اینجا، این را بفهمند و از آن سوارى که هستند پیاده بشوند یک‌قدرى با هم راه برویم. اگر پیاده شد آقاى کارتر از آن عرشى که دارد. آمد روى زمین نشست. با ما زمین‌نشین‌ها تفاهم کرد. ما هم با او تفاهم مى‏‌کنیم و به‌استثناى اینکه آن ظلمهایى که به ما کرده است باید جبران بکند. با ملت آمریکا که هیچ [اختلافى] نداریم. هیچ اختلافى نیست بین ملت

جهت اطلاع از آخرین تغییرات وب سایت نازترین در خبرنامه وبلاگ ثبت نام کنید:




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



چهار شنبه 24 مهر 1392